محل تبلیغات شما

دیـــــــوار دلــــتنگیهای مــــــن



من اگر روزی شود، نقاش این دنیا شوم این جهان را عاری، از هر غصه وغم میکشم بهر دلها، مهربانی، بی قراری، یک دلی هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم اندر این دنیا کسی، بر کس ندارد برتری من غنی را با فقیر، یکجا یکسان میکشم زشت وزیبا، خالق وپروردگار ما یکیست زشت وزیبا ، پیش هم ، اما انسان میکشم عشق هایی که، در آن بوی خیانت میدهند تا ابد محکوم، دل تنگی به زندان میکشم هرکجا قلبی شکست ، مابی تفاوت بوده ایم اری اری بهردلهای شکسته ، نیز درمان میکشم من در این دنیا،
خوشا به حال مسافرکشان ميدان آزادي که آزادانه فرياد مي زنند آزادي . آزادي . آزادي و عابران خسته مي پرسند: آزادي چند؟ و من عابري ديدم که از راننده سوال مي کرد آزادي کجاست؟ راننده گفت: رد کردي، آزادي قبل از انقلاب بود
مسجد که هست، میکده جای نماز نیست جایی که آب هست، تیمم مجاز نیست پند از زبان عالم اهل عمل خوش است اظهار فضل این همه فاضل نیاز نیست! گفتار نیک و خوب تو ارزانی تو باد! کردار تو به جز به ددان هم تراز نیست غافل ز خویش! در پی عیب کسان مباش! کاین قصه جز حکایت سیر و پیاز نیست از بانگ ادعای تو گوش فلک کر است طبل میان تهی که دگر جزو ساز نیست!!!! نوکیسه های تازه به دوران رسیده را سرمایه ای به جز هوس و کبر و آز نیست هر کس به نرخ روز ،خورد نان خود یقین! نامرد و خائن
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟ کجا باید صدا سر داد؟ در زیر کدامین آسمان ، روی کدامین کوه ؟ که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد ! کجا باید صدا سر داد ؟ فضا خاموش و درگاه قضا دور است زمین کر ، آسمان کور است نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟ اگر زشت و اگر زیبا اگر دون و اگر والا من این دنیای فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم . به دوشم گرچه بار غم توانفرساست وجودم گرچه گردآلود سختی هاست نمی خواهم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرستاری از کودک|پرستار سالمند|پرستاری باحال و ردیف